بیدار شو دلم،
زمان جدایی فرا رسید،
باد سیلی میزند،
بر تن لرزانم،
شبها بلند هستند؟
یا من فقیرم؟
که با نان و شعر و شراب،
روزگار میگذرانم،
بیدار شو دلم،
زمان جدایی فرا رسید،
بگذار مرگ هم بمیرد ،
و من آخرین مرده باشم،
کوچه مانند یک گره ،
به دور گردنم پیچیده است،
آنان که اشتباه زندگی کردند،درست خواهند مرد،
این است قانون من.
بیشتر بخوانید: هیچ کس هرگز باز نخواهد گشت
شاعر : احمد ارهان
مترجم:کیوان روان بخش
ارسال شده در ۱۹ بهمن ۱۴۰۰
کپی شد
لینک دوستان
اشتراک در
0 نظرات
دیدگاه ها