برای رسیدن، چه راهی بریدم
در آغاز رفتن، به پایان رسیدم
به آیین دل سر سپردم دمادم
که یک عمر بی وقفه در خون تپیدم
به هر کس که دل باختم، داغ دیدم
به هر جا که گل کاشتم، خار چیدم
من از خیر این ناخدایان گذشتم
خدایی برای خودم آفریدم
به چشمم بدِ مردمان عین خوبی است
که من هر چه دیدم، ز چشم تو دیدم
دهانم شد از بوی نام تو لبریز
به هر کس که گل گفتم و گل شنیدم
شعر به آیین دل سر سپردم دمادم که یک عمر بی وقفه در خون تپیدم
در ادامه بخوانید » عشق را زیر باران باید جست
شاعر » قیصر امین پور
ارسال شده در ۲۱ خرداد ۱۳۹۹
کپی شد
لینک دوستان
0 نظرات
دیدگاه ها