قدرت هنجارهای اجتماعی علیه زنان » تعریف زن بهعنوان فردی در مالکیت مرد با مفاهیمی مانند آبرو و ناموس نمود و محدودیت رفتاری و بدنی پیدا میکند. در هر حوزهای زمانی که در ارتباط با یک اندیشه یا یک هدف مفاهیمی تعریف شوند، آن حوزه دارای رسمیت و معنا میشود. آبرو و ناموس دو مفهوم هستند که برای نهادینهسازی مالکیت جامعه بر زنان تعریف شدند.
مجله اینترنتی ماهتوتا » طبعا هر فردی فرزند، خواهر یا شریک زندگیش را دوست دارد و از رنج او غمگین است اما قدرت هنجارهای یک جامعه به حدی هستند که او را بی رحمانه نابود کند و به گور بسپارد و این تلاشی برای پذیرش اجتماعی دوباره در جامعه ای است که همواره او را پذیرفته است!
حقیقت تلخ زندگی اجتماعی
آن مرد نمی خواهد از جامعه طرد شود. او با کشتن عزیزترین فرد زندگیاش اعلام بیعت خود را با هنجارهای جامعه بیش از گذشته نمایان میکند تا دوباره در آن جایگاهی داشته باشد و با این عمل جامعه نه تنها دوباره او را بپذیرد، بلکه به او افتخار کند و پاداشهای پرمنزلتی در قالب صفتهای پذیرفته شدهای چون باشرف، باغیرت و مرد واقعی به او اعطا کند. و این حقیقت تلخ زندگی اجتماعی ماست.
هزاران زنی که یک جامعه آنها را میکشد و هزاران زنی که در خفا کشته شدند؛ این دوگانهای است که تمام زنان آن را روزی تجربه خواهند کرد، اگر آشکارا کشته نشوند در خفا خواهند مرد و به ظاهر زندگی خواهند کرد!
زنان و دختران در تملک جامعه؛ «ویژه قتل ناموسی»
این سرنوشت زنانی است که جامعه و هنجارهای اجتماعی قوی و قدرتمند آنها را جنسی دوم تعریف کرد و ارزشی درجه دو به او داده است. زنان و دخترانی که بارها برحسب فشارهای اجتماعی احساساتشان را در خفا کشتند و یا زنی که در آشکارا برای بیان نیازهای عاطفیاش مورد خشم جانی قرار گرفت و به گور سپرده شد.
هنجارهای اجتماعی بر زنان
هنجارهای اجتماعی در جوامعی با بافت سنتی قوی هستند و رفتارهای اجتماعی را تعیین میکنند و افراد در زندگی اجتماعی بهصورت طبیعی و بازتابی از قواعد و هنجارهای اجتماعی تبعیت میکنند تا هر بار با عمل به هنجارها تایید دوباره و پذیرشی مثبت از سوی اعضای جامعه و روح حاکم بر آن دریافت کنند. هنجارها که در حوزههای مختلف ادبیات، فیلم، آموزههای دینی، سیاست، زندگی اقتصادی همگی در بحث زن و مرد نقش تبعی و کنترلی بر زن دارند. هنجارهایی که در برخی جوامع در جهت عاملیت مردان بودهاند، مردان بازوی اجرایی اعمال هنجارهای اجتماعی بر زنان هستند و از آنان خواسته میشود با تأکید بر هنجارها و فشارهای اجتماعی زنان را به کنترل خود درآورند.
قدرت هنجارهای اجتماعی علیه زنان

قدرت هنجارهای اجتماعی علیه زنان
محدودیت رفتاری و بدنی
محدودیت رفتاری و بدنی و تعریف زن بهعنوان فردی در مالکیت مرد با مفاهیمی مانند آبرو و ناموس نمود پیدا میکند. در هر حوزهای زمانی که در ارتباط با یک اندیشه یا یک هدف مفاهیمی تعریف شوند، آن حوزه دارای رسمیت و معنا میشود.
آبرو و ناموس دو مفهوم هستند که برای نهادینهسازی مالکیت جامعه بر زنان تعریف شدند و بازوی اجرای این مالکیت به مردان که جنس اول پذیرفتهشده در جامعه هستند دادهشده است ریشه این نابرابری و جنس دوم تلقی شدن زنان در تاریخ به یک اصل بیولوژیکی بازمیگردد که نشان میدهد، همواره در ارتباط با جسم و بدن زنانه خشم اجتماعی و کنترل وجود داشته است.
ارتباط در زندگی خانوادگی
در تاریخ جنس مذکر بهواسطه فیزیک جسمی دارای عاملیت بوده و زن بالعکس. برخورداری از جسم زنانه و جسم مردانه در جوامع شبانی بهواسطه تقسیمکار و نقش فرزند آوری زن عامل تمایز و برتری مردان شد. در دورههای مختلف این تمایز به شکلهای مختلف نمود یافت. اغلب به علت ارتباط در زندگی خانوادگی بدن زن در مالکیت مرد تعریفشده است؛ بنابراین، استدلال بدن زن نه تنها امری خصوصی بلکه یک امر اجتماعی و در مالکیت افرادی به لحاظ اجتماعی تعریفشده و مشخص است.
ظرافتها
هرگونه تخطی از قواعد مشخص در مورد بدن و حتی احساسات روحی توسط زن با واکنش جامعه و اعمال محدودیت مواجه خواهد شد؛ اما جامعه انتظار دارد این اعمال را کسانی که برای زن بهعنوان مالک او تعریف شده هستند مانند پدر، برادر و همسر یا مردان فامیل انجام دهند. نابرابری بهواسطه جسم برای زنان باخشم علیه جسم او نمایان شد که قتلهای ناموسی نمود اعلای آن هستند.
پاداش
در تملک بودن زنان از زمانی که در بدو تولد زندهبهگور شدن تا زمانی که بحث کنترل بدن و خشم علیه ظرافتهای بدنی و جسمی زنانه در مفاهیمی همچون آبرو و ناموس نمود پیدا کرد، همگی نشان از تملک جامعه و هنجارهای آن بر زن، بدن او، جسمش و احساسش دارد… در فرهنگهای مختلف خشونت هنجاری علیه زن و ظرافتهای بدنی او به صورت متفاوت نمود دارد و گاه این کنترل جامعه و هنجارهایش برای زن و رفتارهای او در جوامع امری مثبت است و اتفاقاً توسط اجتماع تشویق میشود و به زنانی که در تملک قرار میگیرند پاداش پذیرش اجتماعی داده میشود.
بیشتر بخوانید » زنانِ دنیایِ درد جنگجویانِ هزار و یک جنگ
الهام مرادینژاد
دیدگاه ها