رفتم راستهی پرندهفروشها و
پرندههایی خریدم
برای تو ای یار
رفتم راستهی گلفروشها
و گلهایی خریدم
برای تو ای یار
رفتم راستهی آهنگرها و
زنجیرهایی خریدم
زنجیرهای سنگینی برای تو ای یار
بعد رفتم راستهی بردهفروشها و
دنبال تو گشتم
اما نیافتمات ای یار
شعر رفتم راستهی بردهفروشها گشتم اما نیافتمات ای یار
بیشتر بخوانید » پلک می زدم باغ در آتش می سوخت
شاعر » ژاک پره ور
ارسال شده در ۲۸ خرداد ۱۳۹۹
کپی شد
لینک دوستان
0 نظرات
دیدگاه ها