ادبیاتاشعار بین المللی

جهان سراپا فرو می ریزد،تنها نخواهی ماند

هرگز تنها نخواهی ماند،
هنگامی که خزان سر می رسد،
آوای آن را می شنوی از اعماق.
هر آنچه به زردی گرائیده،
تپه ها را اینسو و آنسو می کند،
با هیایو یا در سکوتی از پس آذرخش،
پیش از آنکه نام هایش را با ابری از عذرهای حیرت زده برشمارد.
از بدوِ زادنت مقرر گشت:
هرگز تنها نخواهی ماند، باران ها خواهند گرفت،
و آبراه ها و رود آمازون و سرسراهای طویل،
خزه بر صخره و سالیان،صداهایی چنان ژرف
که هرگز به خودت نشنیده ای.
سرت را بر می گردانی،
سکوت در خود یک معنا داشت:
جهان سراپا فرو می ریزد،
تو تنها نمانده ای.

شاعر: ویلیام استفورد
مترجم:فائزه پور پیغمبر

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا