روزی اگر ببینم آمده ای بسان کبوتری خسته از دیاران دوردست

روزی اگر ببینم آمده ای،
بسان کبوتری خسته از دیاران دوردست،یار،
با زیبایی بی پایانی در چشمهایت،
و بهاری در گیسوانت،
روزی اگر ببینم آمده ای،
با نسیمی خنک در لبخنده ات،
و دست هایی زیبا، به اندازه گذشته ها زیبا،
شکوفه می دهند تمام درهایی که کوفته ای
روزی اگر ببینم آمده ای
با حسرت بی حسابت در درونم
به ناگهانی که خویش را گم کرده ام
به ناگهانی که چاره ای ندارم
تمام ستارگان آسمان در دلم سرازیر می شوند
روزی اگر ببینم آمده ای
نه بر رخساره ات سایه ای نشسته
نه بر زبانت گلایه ای
غبار کفش‌هایت را به دیده می کشم
و دنیا از آن من می شود.

شعر روزی اگر ببینم آمده ای بسان کبوتری خسته از دیاران دوردست

بیشتر بخوانید » همیشه‌ یه‌ صدایی‌ رو می‌شنوی‌

شاعر » یاووز بولنت باکیلر

ارسال شده در ۳۱ خرداد ۱۳۹۹
  • اشتراک گذاری :
  • 42

    لینک دوستان

    دیدگاه ها

    guest

    0 نظرات
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها

    از سراسر وب