همه چیز هنوز درهم است و درهم می‌آمیزد

آغازین بامداد جهان است،
همچون گلی آشفته، دمیده از شب،
از نفسی نو برآمده از دریا،
باغی آبی شکوفا می‌شود.
همه چیز هنوز درهم است و درهم می‌آمیزد،
جنبش برگ‌ها، آواز پرندگان،
سُرِش بال‌ها،
چشمه‌هایی که می‌جوشند، صدای بادها، صدای آب‌ها
نجوای سترگی
که با این همه از جنس سکوت است.
حوّای جوان و خدایی
با چشمان آرام و پُر رازِ گشوده به روشنی
از وجود خدا بر انگیخته شد
و جهان پیش پایش چون رؤیایی دلپسند گسترده می‌شود.
پس خدا وی را گفت: برو ای آدمیزاده دُخت،
و به جمله موجوداتی که آفریده‌ام سخنی از لبانت بده،
نوایی برای شناختن آنان.

شعر همه چیز هنوز درهم است

و درهم می‌آمیزد

در ادامه بخوانید » چیزهایی هست که نمیدانم،میدانم

شاعر:شارل وان لربرگ

مترجم:محمد زیار

ارسال شده در ۱۶ خرداد ۱۳۹۹
  • اشتراک گذاری :
  • 17

    لینک دوستان

    دیدگاه ها

    guest

    0 نظرات
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها

    از سراسر وب