پیش از آنکه واپسین نفس را بر آرم
پیش از آنکه پرده فرو افتد
پیش از پژمردن آخرین گل
بر آنم که زندگی کنم
بر آنم که عشق بورزم
برآنم که باشم
در این جهان ظلمانی
در این روزگار سرشار از فجایع
در این دنیای پر از کینه
نزد کسانی که نیازمند منند
کسانی که نیازمند ایشانم
تا دریابم ، شگفتی کنم ، باز شناسم
که می توانم باشم ، که می خواهم باشم
تا روزها بی ثمر نماند
ساعت ها جان یابد
لحظه ها گران بار شود
هنگامی که می خندم
هنگامی که می گریم
هنگامی که لب فرو می بندم
شعر پیش از پژمردن آخرین گل
بر آنم که زندگی کنم
بیشتر بخوانید: در سکوتت مُردهها جابهجا میشوند
شاعر:مارگوت بیکل
مترجم:احمد شاملو
ارسال شده در ۹ خرداد ۱۳۹۹
کپی شد
لینک دوستان
0 نظرات
دیدگاه ها