دیروز در خیابان
زنی که چشمانش هیچ شباهتی به چشمان تو نداشت
لبخند زد به من
آهسته نزدیک شد
و با صدایی که هیچ شباهتی به صدای تو نداشت
صمیمانه پرسید :
ما یک دیگر را کجا دیدهایم ؟
در آن قصهی ناتمام نبود ؟
نمیدانم ؛ چرا آن زن
ناگهان تو را به یادم آورد
و گفتم : چرا
در آن قصه بود
شعر زنی که چشمانش هیچ شباهتی به چشمان تو نداشت
در ادامه بخوانید » از پشت شیشه های مه آلود با من حرف می زدی
شاعر » واهه آرمن
ارسال شده در ۲۲ خرداد ۱۳۹۹
کپی شد
لینک دوستان
0 نظرات
دیدگاه ها