حسین منزوی

  • ادبیاتبی هیچ نام می‌آیی

    وقتی شبانه چون روحی عریان می‌آیی

    بی هیچ نام می‌آییاما تمام نام‌های جهان باتوستوقت ِ غروب،نامت دلتنگی‌ستوقتی شبانه چون روحی عریان می‌آیی،نام تو وسوسه استزیر ِ درخت سیب،نامت حوّاستو چون به ناگزیربا اولین نفس که سَحَر می‌زند می‌گریزی،نام گریزناکت،رویاست… شاعر : حسین منزوی

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا