قلم بر کاغذ

  • ادبیاتجهان را،جاودانه به فراموشی می‌سپارم

    جهان را،جاودانه به فراموشی می‌سپارم

    کیست آن که به پیش می‌راند،قلمی را که بر کاغذ می‌گذارم،در لحظه‌ی تنهایی ؟برای که می‌نویسد،آن که به خاطر من قلم بر کاغذ می‌گذارد ؟این کرانه که پدید آمده از لب‌ها ، از رویاها،...از تپه‌یی خاموش ، از گردابی،از شانه‌یی که بر آن سر می‌گذارم،و جهان را،جاودانه به فراموشی می‌سپارم،کسی در اندرونم می‌نویسد ، دستم را به حرکت درمی‌آورد،سخنی می‌شنود ، درنگ می‌کند،...

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا