انرژی و عقده مردم

فرهنگ فئودالی به مخالفت بر می خیزد

انرژی و عقده مردم به زبان علمی خنده نوعی واکنش فیزیولوژیکی و رفتاری است که با صدای از ته گلو و یا دیده شدن دندان ها و …همراه است، اما تعبیر باختین از خنده به این تعریف خلاصه نمی شود و به ویرانگری و زوال و ریشخند اشاره دارد که از سویی شادی بخش و از سویی دیگر ویرانگر است. خنده مورد نظر باختین که وی آن را در کتاب «رابله و دنیایش» معرفی می کند، گاهی به معنای تعدی و سوء استفاده است و در انحصار طبقات پایین جامعه قرار دارد. مفهوم خنده در اندیشه باختین با مفهوم کارناوال در پیوند است و او از ترکیب این دو به بیان مفهوم خنده کارناوالی می پردازد و بیان می کند که خنده کارناوالی با چهار عامل مهم فرهنگ فئودالی به مخالفت بر می خیزد :

  • سنت
  • ریاضت پیشگی معنوی
  • فرهنگ رسمی و جدی
  • معاد اندیشی
  • انرژی و عقده مردم

انرژی و عقده مردم

انرژی و عقده مردم،چیزی که در وهلۀ اول به نظر می آید باختین از آن غافل مانده این است که خنده در فرهنگ کارناوالی در حکم «سوپاپ اطمینان» یا «دریچه اطمینان» قدرت های حاکم است چرا که کارناوال محدودۀ زمانی و مکانی خاصی دارد و دارای کارکرد مشخصی است که باعث جلوگیری از انباشت کینه ها، حمله ها و ستیز ها می شود و این موارد در آغاز به استقرار نظام فئودالی کمک می کند، اما در دراز مدت می تواند تاثیرات ویران کنندۀ بسیار زیادی نیز در پی داشته باشد و همین بس که با فرهنگ رسمی اربابان و کلیسا ناسازگار است. حاکمان و اربابان کلیسا از بر هم زدن چنین جشن هایی واهمه داشتند و ناچار برای تخلیه انرژی و عقده مردم چنین جشن هایی را تحمل می کردند.

دلقک بازی های نمادین

انرژی و عقده مردم،یکی از نکات جالب توجه دربارۀ مفهوم «خندۀ کارناوالی» دموکراتیک بودن آن است؛ یعنی باعث می شود افراد فرودست خود را با افراد فرادست یکی بدانند، هرچند در خیال و وهم و به این وسیله با آنها گفتگو کنند. زیرا در کارناوال مردم طبقات پایین که ماسک پادشاه را به صورت می زنند در واقع ابهت شاه را می شکنند و این جایگاه را بسیار پست و در دسترس تصور می کنند. بنابراین طبق نظر باختین، خنده، طنز و استهزاء و دلقک بازی های نمادین و حتی دستگاه مردمی جوک سازی در حکم ابزارهایی هستند که مردم می کوشند تا در مقابل خشونت و جدیت از آن ها بهره جویند و با قدرت سلطه گر مبارزه کنند. این خنده جنبۀ دموکراتیک و رهایی بخش دارد و می خواهد از تمام مرزهای رسمی فراتر رود و قدرت را به باد تمسخر و استهزاء بگیرد. به نظر باختین، «خنده در ذات خود، نوعی دیالوگ است.»

دریچه اطمینان

فهرست منابع:

  • غلامحسین زاده ، غریب رضا۱۳۸۷، میخائیل باختین: زندگی، اندیشه ها و مفاهیم بنیادین، چاپ اول، تهرانروزگار
  • انصاری، محمدباقر ۱۳۸۷، نمایش روحوضی زمینه، زمانه و عناصر خنده ساز، تهران، سوره مهر
  • میخاییل باختین ۱۳۸۱، سودای مکالمه، خنده و آزادی ترجمه محمدجعفر پوینده، تهران، چشمه
  • عیسی امن خانی،۱۳۹۱، تب تند باختین در ایران، نقد ادبی، سال پنجم، شماره ۱۹:صص ۱۹۱-۱۹۷
ارسال شده در ۱۴ خرداد ۱۳۹۹
  • اشتراک گذاری :
  • 43

    لینک دوستان

    دیدگاه ها

    guest

    0 نظرات
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها

    از سراسر وب