کی مجبورمون کرده بود تو تاریکی راه بیفتیم؟

تو تاریکی زیر نور ماه راه افتادیم
تا گنج رو پیدا کنیم
از هفت تا بیابون گذشتیم
از هفت تا دریا
از هفت آسمون،
اما نمی دونم چرا تو تاریکی راه افتادیم؟
چون صبح که شد،
هیچی پیدا نکردیم
فقط گم شده بودیم !
اصلاً نمی دونم کی مجبورمون کرده بود تو تاریکی راه بیفتیم؟

شعر کی مجبورمون کرده بود تو تاریکی راه بیفتیم؟

بیشتر بخوانید » صورتک های ملال‌آور مقوایی تباه شده از آفتاب

شاعر » شل سیلور استاین

ارسال شده در ۲۴ خرداد ۱۳۹۹
  • اشتراک گذاری :
  • 7

    لینک دوستان

    دیدگاه ها

    guest

    0 نظرات
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها

    از سراسر وب