وابستگی و دلبستگی مرد به مادرش نه تنها ایرادی ندارد اما وابستگی عاطفی زمانی نامطلوب و مشکلساز میشود که این رابطه، استقلال، اظهارنظر و خلاقیت را از مرد بگیرد.
با شوهر وابسته به مادر چگونه برخورد کنیم؟
دلبستگی و صمیمیت مرد به مادرش نه تنها ایرادی ندارد بلکه نشانه سلامت عاطفی اوست. اگر این رابطه از نوع متعادل خودش باشد به این ترتیب مرد عشق، احترام و محبت را به بهترین شکل به همسرش ارائه میدهد. در این حالت فرد وابسته به خانواده فقط در مواردی خاص برای حل مشکلات به سراغ خانواده میرود و برای تصمیم بهتر، از آنها حمایت فکری و کاری میگیرد اما وابستگی عاطفی زمانی نامطلوب و مشکلساز میشود که این رابطه، استقلال، اظهارنظر و خلاقیت را از مرد بگیرد.
توصیههایی برای مدیریت شرایط
حضور بزرگترها و تجربه آنها همیشه برای افراد ارزشمند بوده اما در برخی موارد در زندگیهای امروزی بزرگترها ناخواسته به جای پیوستگی، باعث اختلاف و گسستگی بین زوجهای جوان میشوند. همسر چنین مردی بودن کار راحتی نیست اما راههایی برای درک بهتر و مقابله با این شرایط وجود دارد که به برخی از آنها میپردازیم.
پیشنهاد قطع رابطه ندهید
قبول کنید قبل از شما، مادرش در زندگی او بوده است. پیشنهاد قطع ارتباط با مادرش بدترین راهکاری است که پیش میگیرید چرا که این موضوع باعث موضعگیری و لجاجت بیشتر وی خواهد شد. با قرار دادن همسر در شرایطی که بین شما و مادرش یکی را انتخاب کند، احتمالا بازنده شما هستید.
بیش از حد حساسیت نشان ندهید
جبههگیری نکنید، منصف باشید و این نیاز همسرتان را درک کنید. بدگویی از خانواده همسر موجب سلب اعتماد او به شما میشود. به وابستگی شوهرتان با خانوادهاش بیش از اندازه حساسیت نشان ندهید.
از وابستگی شوهرتان انتقاد نکنید
در جاییکه همسرتان به طور مستقل درباره موضوعی اظهار نظر میکند حتما وی را تحسین و تشویق کنید. در ضمن هرگز به طور مستقیم از وابستگی همسرتان انتقاد نکنید، چون بهطور معمول در برابر انتقاد مستقیم شما احساس حقارت میکند و به جای حل مشکل، مقاومت و از خود دفاع میکند.
نتایج این وابستگی را یادآور شوید: جنبههایی را که این وابستگی به ضرر زندگی تان تمام میشود شناسایی کنید. با گفت و گویی آرام و در نهایت احترام به خانوادهاش، نتیجه منفی وابستگیاش را به او یادآور شوید.
کارشناسی میگفت 87 درصد پسرهای جوان، این روزها تمایلی به ازدواج ندارند. این بیمیلی ها معمولا دلایل مشابهی دارند. آنها مشکل مالی دارند، توان اداره زندگی با حقوق ناچیز جوانان عملی نیست، خانواده دختر مراسم عروسی پرزرق وبرقی میخواهد که نیازمند پس انداز چند ده میلیونی است و… اما در پس تمام این علتها که کم موجه نیست، برخی علتها ریشه در شخصیت برخی جوانان دارند، ریشه در شیوههای تربیتی آنها، رفتار خانواده با آنان و ایجاد تعهد و مسئولیتپذیری در آنها که ضعف در هرکدام، جوانان را وامی دارد تا از ازدواج شانه خالی کنند.
بیشتر بدانید : اسراری که باید از همسرتان مخفی کنید!
وابستگی در علم روانشناسی واژه بدی نیست
زیرا همه به هم وابسته هستند؛ مادر به فرزند، زن و شوهر و گاهی دو دوست به هم وابستهاند، اما زمانی که این وابستگی به جایی میرسد که افراد نیاز دارند فرد دیگری را بشدت به خود وابسته نگه دارند و به مرور این موضوع دوجانبه میشود، وابستگی، یک اختلال شخصیتی خواهد بود. وقتی که این آقا یا خانم وابسته میخواهند تشکیل خانواده دهند موضوع وخیمتر میشود. هر چند وابستگی شکلهای مختلفی دارد، اما وابستگی مادر و فرزند و بویژه وابستگی مادر وفرزند پسر از جمله وابستگیهایی است که این روزها به عنوان یکی از عوامل ترس پسرها از ازدواج وگردن نهادن به تعهد زندگی مشترک، شکل جدیدی به خود گرفته است.حساسیت این مساله پس از ازدواج به حدی است که بهتر است در همان محضر یک تست شخصیت وابستگی از افراد به خصوص آقایان گرفته شود تا اگر مشخص شد این اختلال در فرد وجود دارد از ازدواج جلوگیری شود. با این روش مقدار قابل توجهی از آمار طلاق پایین میآید. این موضوع تا حدی ریشهای است.
روانشناسان معتقدند، اختلال وابستگی مادر و پسر ریشه در دنیای کودکی دارد، مادرانی که در بیشتر موارد، میانه خوبی با همسرانشان ندارند یا در سن پایین ازدواج کرده و صاحب فرزند شدهاند، شوهرشان فوت کردهاند و… بیشتر در معرض وابستگی به پسرانشان هستند. در این صورت خلأهای عشقی، عاطفی و تکیهگاهی خود را در وجود پسر مییابند.
یکی از دلایلی که مادرها دوست دارند فرزند پسر را به خود وابسته نگه دارند، مسائل مالی است. در برخی خانوادهها که شغل پدر خانواده آزاد بوده و حقوق کارمندی ثابتی وجود ندارد، مادر خانواده برای تامین معاش خود در آینده و پس از مرگ و از کارافتادگی همسر ناچار است، فرزند پسر را به خود وابسته نگه دارد تا منبع درآمد خود را از دست ندهد، بنابراین تمام سعی خود را میکند که هر روز پیش از روز قبل، فرزند را وابسته کند.
من زن نمیخوام
بسیاری جوانان از ازدواج طفره میروند چون انتظار دارند، همسرشان نیز بعد از ازدواج برایشان مادری کند، یعنی، لباسشان را مرتب کند، غذا بپزد، نوازششان کند، نگرانشان باشد و تمام وقتش را صرف همسر کند، درحالی که بسیاری از دختران چنین رویهای را نمیپسندند. به همین دلیل انتخاب همسر برای پسران وابسته دشوار است.
دوران شیرین وابستگی میان پسرها و مادرها زمانی به اوج میرسد که قرار باشد، عضو سومی میان این دو فاصله بیندازد یعنی پسر بخواهد ازدواج کند. از آنجا که این اختلال شخصیتی بسادگی قابل تعریف و شناسایی نیست، خیلیها نمیدانند فرزندشان به آن دچار است و حمایتهای بیرویه خود را نشانه مهر مادری میدانند.
مادری که تمامیت خود را در وجود فرزند پسر میبیند، همیشه سعی میکند پسر را جوری به خود وابسته نگه دارد که او هم در هیچ زمانی مادر را رها نکند و نیازهای روانی او را به حد کمال برآورده میکند و در اصطلاح ما روانشناسان، در سیستم غلط هم وابستگی رخ میدهد.
بسیاری از این پسرها قادر نیستند کوچکترین کار شخصی خود را انجام بدهند، زیرا مادر همه کارهای او را انجام میداده و او را اشباع کرده است. پسر طی این سیستم غلط رشد میکند و زمانی که میخواهد ازدواج کند سیستم به هم میخورد و آرامش مادر برهم زده میشود و شروع به سنگ انداختن در زندگی پسر و عروس میکند.
سخنچینی عروس را نزد پسر میکند یا متاسفانه تا حدی پیش میرود که زندگی آنها را به مرز طلاق میرساند و به دلیل اینکه پسر هم مهارت لازم را برای حل مشکل و ایجاد تعادل در محبت به همسر و مادر نیاموخته، در نتیجه نمیتواند سیستم را بیخطر نگه دارد و توان زنداری ندارد. افراد وابسته، مهارتهای لازم را برای حل مشکلات ندارند و یاد نگرفته اند چگونه مدیریت کنند. پس از اینکه صاحب فرزند هم میشوند همواره از مادر صلاح و مشورت میخواهند و به سیستم قبلی خود چسبیدهاند.»
پسر باید بداند که پدر و مادر بعد از ازدواج واجبالاطاعه نیستند. عزیزند، محترمند، اما اینگونه نیست که باید مطیع آنها باشد. باید یاد بگیرد که سرنوشت خودش را خودش بنویسد. خودش برای هر قسمت از این ازدواج برنامه داشته باشد، نظر داشته باشد، البته مشورت با بزرگترها فراموش نشود
این توصیهها را جدی بگیرید
برای حل مشکل وابستگی به والدین، مرحله اول آمادهسازی خود است. تا خودتان را نشناسید همسرتان شناخته نمیشود. نبی اکرم(ص) تأکید فرمودهاند که حتما با کفو خودتان ازدواج کنید. برای اینکه کفوتان را بشناسید باید بدانید که خودتان سمت و سویتان کجاست.
در مرحله اول باید بدانید که مهمترین ویژگی شما برای ازدواج چه باید باشد. (یا خصوصیت همسر چه باشد) و برای این باید خودتان را برایش آماده کنید. پس برای خودتان یک دوره بگذارید و آن خصوصیتها را اولا در خودتان پیدا کنید و ثانیا آنها را در خودتان بپرورانید. آماده شوید برای جدا شدن از پدر و مادر.
پسر باید بداند که پدر و مادر بعد از ازدواج واجبالاطاعه نیستند. عزیزند، محترمند، اما اینگونه نیست که باید مطیع آنها باشد. باید یاد بگیرد که سرنوشت خودش را خودش بنویسد. خودش برای هر قسمت از این ازدواج برنامه داشته باشد، نظر داشته باشد، البته مشورت با بزرگترها فراموش نشود.
مرحله دوم آماده ساختن والدین است. شاید بسیاری از شما خودتان را برای ازدواج آماده میبینید، اما پدر و مادر شما را آماده نمیبینند. هنوز میگویند شما بچهاید، هنوز اطمینان و قبول ندارند که شما میتوانید زندگی بچرخانید و اداره کنید. خوب چگونه به آنها اعلام آمادگی کنیم؟ با زیرکی خاصی باید به پدر و مادر فهماند که آن ویژگی در من رخ داده است. وقتی ببینند که این ویژگی هست به شما اعتماد میکنند. باید به پدر و مادر نشان داد که ما میتوانیم روی پای خودمان بایستیم و ازدواج ما، فردا برای شما خفت، گرفتاری، آبروریزی و… نمیآورد.
شوهر وابسته به مادر یا خانواده
ازدواج بهترین راه برای کاهش وابستگی مرضی بین مادر و فرزند است که برای هردو طرف مفید است، هرچند برخی پسران برای فرار از مسئولیت و پذیرش تعهد، وابستگی به مادر و پدر را بهانه میکنند، اما رفتن به مراکز مشاوره، تنظیم مناسبات رفتاری و ساماندهی آن با فرزند پسر در یک طیف زمانی چند ماهه میتواند او را برای ازدواج آماده کند.
خصوصیات افراد وابسته
در روابط پیش از ازدواج با همسر آینده و خانواده او به میزان وابستگی آنها دقت کنند، چون رفتار مرد بالغی که حتی بعد از ازدواج به مشورت با مادرش نیازمند است و نمیتواند بدون دانستن نظر مادر خود تصمیم بگیرد کمی ناامیدکننده به نظر میرسد.
البته که احترام به نظر مادر و پدر ضروری است، ولی وقتی این احترام به صورت یک وابستگی و نیاز در آمده باشد میتواند نشانه اعتماد به نفس نداشتن یک مرد باشد.
اگر مردی نتواند به تصمیمات خود اعتماد کند در جلب اعتماد همسر خود نیز موفق نخواهد بود. این افراد به دلیل اینکه از مستقل زندگیکردن میترسند، مرتب از جمله «مادرم میگوید، مادرم معتقد است و…» استفاده میکنند.
1) معمولا این افراد به محض وقوع اتفاق کوچکی که در رابطه با نامزد شان پیش می آید فورا به سراغ والدین خود می روند و آنها را در جریان تمام ماوقع می گذارند.
2) در بسیاری از مسایل مهارت ندارند به خصوص مهارت های اجتماعی. به جای اینکه خودشان مساله را حل کنند نامزد را مقابل والدین به ویژه مادر قرار می دهند و آن خانم از همان ابتدا خود را مقابل مادرشوهر می بیند و از همان ابتدا مشکلات و دشمنی ها آغاز می شود.
بیشتر بخوانید :زنانِ دنیایِ درد جنگجویانِ هزار و یک جنگ
3) بسیاری از این افراد نیاموخته اند که چطور همسرداری کنند و به موقع هوای همسر خود را داشته باشند و هیچ منطقی را نمی پذیرند و درصدد حل مشکل همسر با خانواده خود برنمی یابند. آنها اغلب اوقات، خانم را مقصر می دانند و در حاشیه قرار می دهند و اجازه بی احترامی از جانب خانواده خود را به همسر می دهند.
آيين مادرشوهرداري
اين بحث براي خانمهاي جوان خيلي داغ است. وقتي به تالارهاي گفتگوي خانوادگي سر ميزنيد ، علاقهمندان زيادي را در آنجا ميبينيد. وقتي پاي صحبت خانمها مينشينيد هم حرفهاي زيادي هست كه مورد مشورت قرار ميگيرد، اما مردمداري، شوهرداري، همسايهداري، خانوادهداري و همينطور مادرشوهرداري هم فوت و فني دارد كه بايد آن را بياموزيد. اگر شما با همه افراد روابط خوبي برقرار ميكنيد و هنر ارتباط برقرار كردن را داريد، بعيد نيست كه روابط خوبي نيز با مادر همسرتان داشته باشيد زيرا ارتباط يك مهارت اجتماعي است. اما پيش از هر چيز خوب است مادرشوهر را بشناسيد.
مادرشوهر يك مادر است
مادر بودن با دلسوز بودن و مهربان بودن توام است. نرگس يك مادرشوهر 52 ساله است. او ميگويد: ما هم زن هستيم و ميدانيم عروس چه توقعاتي دارد، اما نميتوانيم راحت پا روي دل خود بگذاريم. اگر تازهعروسها مادر شدن را تجربه كرده بودند، ما را بهتر درك ميكردند. آدم دلش براي بچهاش كه يك عمر بزرگش كرده تنگ ميشود. از بيتجربگي عروس نگران ميشود كه مبادا زندگيشان سخت بگذرد. از تازه كاري داماد نگران ميشود كه مبادا در زندگي كم و كسري داشته باشد. اگر ميبينيد مادرشوهري زياد سراغ عروس و داماد را ميگيرد از بدجنسي نيست كمي مربوط به كنجكاويهاي زنانه است و بسياري به خاطر دلنگرانيهاي مادرانه.
گاهي مادرشوهر ، مادر رنجديدهاي است كه از فرزند خود جز پرخاش نديده و حالا كه ميبيند پسرش وقتي به ثمر نشسته همه كارهايي را كه از او دريغ ميكرده در حق همسرش روا ميدارد ، دلشكسته ميشود.
مادرشوهر دل نازك است
يکي از مشاوران خانواده مي گويد: مادرشوهر هميشه آن شخصيت با صلابت و قدرتمندي نيست كه شما در تلويزيون ديدهايد. خيلي از مادرشوهرها از نسل قبلي و خانواده سنتي آمدهاند. در خانوادههاي سنتي گاهي زنان بالاترين ظلم را به يكديگر روا ميداشتند. بانويي نزد من آمده بود و از عروسش گلايه ميكرد و ميگفت: مگر من آدم نبودم. 15 ساله بودم كه عروس شدم و در اين سن و سال زمستان كه ميشد مادرشوهرم رخت همه خانواده را جمع ميكرد و ميداد من لب حوض بشويم. گاهي هوا اينقدر سرد بود كه به محض پهن كردن رختها همه يخ ميزدند. حالا اگر عروس و پسرم به خانه ما بيايند عروسم مثل مهمان رفتار ميكند و از جايش تكان نميخورد و سهم خود را در همكاري با خانواده ادا نميكند.
اين روانشناس ميافزايد: گاهي مادرشوهر ، مادر رنجديدهاي است كه از فرزند خود جز پرخاش نديده و حالا كه ميبيند پسرش وقتي به ثمر نشسته همه كارهايي را كه از او دريغ ميكرده در حق همسرش روا ميدارد ، دلشكسته ميشود و گاهي خود را با عروس مقايسه ميكند و ميخواهد جايگاه خود را در مقابل عروس بازتعريف كند. گاهي نيز همه اين كارها به خاطر دلتنگي است و يك رفت و آمد ساده ولو براي نيم ساعت ميتواند اين دلتنگيها را كاهش دهد.
شوهر وابسته به خانواده
شما اگر كمي دقت كنيد همه اين تشويشها را در مادر خود نيز مييابيد. البته واكنش افراد يكسان نيست، اما چيزهاي ديگري نيز در اين رابطه مهم است.

نحوه برخورد با شوهر وابسته به مادر+ آيين مادرشوهرداري
خوشبختي درون شماست
با عروس خانمهاي زيادي برخورد كردهام كه از مادرشوهر چنان گلايه ميكنند كه گويي پرنده خوشبختي آنان را در قفسي حبس كرده و جلوي هر نوري را در زندگي آنان گرفته است. در حالي كه مشاوران معتقدند خوشبختي در درون شما يافت ميشود، نه در دستان شخصي ديگر.
بنابراين اگر خوشبختي و شادي و آرامش خود را وابسته به يك عامل بيروني نكنيد ، چيزي آن را برهم نخواهد زد. ما آدمهاي بيرون از وجود خود را نميتوانيم كنترل كنيم. ممكن است مادر شوهر يكي از آنها باشد، ولي ما بدون كسب توجه او نيز ميتوانيم خوشبخت باشيم.
بايد پيشداوري و قضاوت كرد، اما بايد مسوولانه و برنامهريزي شده عمل كرد.
برنامهاي براي دل خودتان
اگر حس ميكنيد مادرشوهرتان دوست دارد هفتهاي يك بار با شما ملاقات داشته باشد و شما ميتوانيد اين خواسته را برآورده كنيد با همسرتان مشورت كنيد و ابتكار عمل را به دست بگيريد.
مهربان محمدي، بانوي 27 سالهاي است كه از ناخشنودي مادرشوهرش كلافه است و ميگويد هر كاري ميكنم مرا دوست ندارد و هر وقت او را دعوت ميكنم از برخوردهايش ناراحت ميشوم و حس ميكنم او مرا بازيچه خود قرار داده است و در دل به ناراحتيهايم ميخندد.
نكته همين جاست. نبايد پيشداوري و قضاوت كرد، اما بايد مسوولانه و برنامهريزي شده عمل كرد. شما برنامهريزي كنيد و طبق برنامه او و برحسب وظيفه با وي رفت و آمد كنيد و هيچ توقعي نداشته باشيد. مطمئنا او نيز بزودي نرم خواهد شد. شما نيز آسودهايد كه داريد طبق برنامه خود عمل ميكنيد و بازيچه دست كسي نيستيد.
حتما بخوانید » طرز تهیه فلافل خانگی خوشمزه +6 روش مختلف +ویدیو آموزشی
همسرتان را متقاعد كنيد كه خودتان بايد براي زندگي خود تصميم بگيريد. نه خانواده شما و نه خانواده همسرتان نميتوانند در زندگي شما تصميمگيرنده باشند، اما در صورت نياز، آنان بزرگترهاي باتجربهاي هستند كه بهترين مشورتها را ميتوانيد از آنان بگيريد.
احترام، احترام ميآورد و عشق جواب عشق دريافت ميكند اما اگر اين اتفاق نيفتاد، شما به آخر دنيا نرسيدهايد.
اعترافگيري نكنيد
فراموش نكنيد خانواده شما و خانواده همسرتان از آدمهاي معمولياند كه البته جايزالخطا هستند. بابت اين اشتباهات و خطاها مچگيري نكنيد و نكوشيد همسرتان را قاضي كنيد. اين كار، او را بين شما و خانوادهاش قرار ميدهد و كار خوشايندي نيست.
عروس وظيفهشناسي باشيد، ولي براي جلب توجه خودكشي نكنيد. لازم نيست دست به هر كاري بزنيد كه از شما راضي باشند. گاهي زمان همه چيز را حل ميكند.يعني با استفاده از مهارتهاي زندگي و ارتباطي در بستر زمان ميتوانيد ارتباط خود و خانواده همسرتان را بهبود بخشيد.
در آخر تاكيد ميكنم كه دنيا خيلي بزرگ است و قرار نيست همه مردم آن شما را دوست داشته باشند. در واقع مهم است كه خودتان حتما خودتان را دوست داشته باشيد و شاخصهاي انساني را در روابط خود و مادر همسرتان در نظر بگيريد و منصفانه هر كاري كه براي مادر خود ميكنيد براي او هم بكنيد. گاهي اگر لازم است رهنمودهايش را با احترام گوش دهيد و نشان بدهيد كه به كار ميبنديد. احترام، احترام ميآورد و عشق جواب عشق دريافت ميكند اما اگر اين اتفاق نيفتاد، شما به آخر دنيا نرسيدهايد.
منبع » Mahtuta.com
دیدگاه ها