دکلِ ماه پوسیده و بادبان مچاله شده
مرغ دریایی مستانه بازبال میرود بر آب
چارسوی سنگین اسکله ذغال شده
بیشهها در تاریکی خم میشوند
بیرون بر پلهها. سپیده دم میکوبد و میکوبد بر
دروازههای خارا سنگی دریا و جرقه میزند خورشید
در جوار جهان . خدایان تابستانی با نفستنگی
در دود دریا کورمال میروند.
شعر دکلِ ماه پوسیده و بادبان مچاله شده
بیشتر بخوانید: هیچکس نمیخواهد گریه کند
شاعر:توماس ترانسترومر
مترجم:خلیل پاکنیا
ارسال شده در ۱۱ خرداد ۱۳۹۹
کپی شد
لینک دوستان
0 نظرات
دیدگاه ها