هرگز راز عشقت را با معشوق مگوی آن عشق…

هرگز راز عشقت را با معشوق مگوی
آن عشق می پاید که ناگفته می ماند
زیرا این نسیم لطیف و مهربان
خوشتر که خاموش و نامرئی بگذرد
من از عشق خویش با معشوق سخن گفتم
و راز دل آشکار کردم
اما او سرد و لرزان
و هراسناک و پریشان
مرا رها کرد و برفت
دیری نپایید
که رونده ای از راه رسید
خاموش و نامرئی و همچون نسیم
و او را با یک آه در ربود و ببرد

شعر هرگز راز عشقت را با معشوق مگوی آن عشق…

در ادامه بخوانید » می خواند از بلندی بام شب شکست

شاعر » ویلیام بلیک

ارسال شده در ۲۵ خرداد ۱۳۹۹
  • اشتراک گذاری :
  • 280

    لینک دوستان

    دیدگاه ها

    guest

    0 نظرات
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها

    از سراسر وب