عشق را زیر باران باید جست

چترها را باید بست،
زیر باران باید رفت،
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد،
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت،
دوست را، زیر باران باید دید،
عشق را، زیر باران باید جست،
زیر باران باید با زن خوابید،
زیر باران باید بازی کرد،
زیر باران باید چیز نوشت،حرف زد،نیلوفر کاشت،
زندگی تر شدن پی در پی،
زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است.
رخت ها را بکنیم:
آب در یک قدمی است،
روشنی را بچشیم،
شب یک دهکده را وزن کنیم، خواب یک آهو را،
گرمی لانه لک لک را ادراک کنیم،
روی قانون چمن پا نگذاریم،
در موستان گره ذایقه را باز کنیم،
و دهان را بگشاییم اگر ماه در آمد،
و نگوییم که شب چیز بدی است،
و نگوییم که شب تاب ندارد خبر از بینش باغ،
و بیاریم سبد،
ببریم این همه سرخ، این همه سبز.

شعر عشق را زیر باران باید جست

بیشتر بخوانید: زنانِ دنیایِ درد جنگ‌جویانِ هزار و یک جنگ

شاعر:سهراب سپهری

ارسال شده در ۴ خرداد ۱۳۹۹
  • اشتراک گذاری :
  • 53

    لینک دوستان

    دیدگاه ها

    guest

    0 نظرات
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها

    از سراسر وب