آری کبوتری تنها به کنار برج کهنه می‌رسد

شهری فریاد می‌زند:
آری
کبوتری تنها
به کنار برج کهنه می‌رسد
می‌گوید:
نه.
بهار، از تنهایی، زبانی دیگر دارد
گل ساعت
مرگ روزها و اطلسی ها را
می‌گوید
این آواز را چگونه به شهر رسانیم؟
که آواز
در پشت دروازه‌های گمان
خواهد مرد
تو با خواب به شهر درآ
تا آواز در چشمانت مخفی باشد.
ما که از دیروز گرم اتاق‌های استوایی آمده‌ایم
قرارمان
در آوازهای صبح است.

شعر آری کبوتری تنها به کنار برج کهنه می‌رسد

بیشتر بخوانید » این همه رنگ از کجا آورده اى تا بشکوفى؟

شاعر » احمدرضا احمدی

ارسال شده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۹
  • اشتراک گذاری :
  • 117

    لینک دوستان

    دیدگاه ها

    guest

    0 نظرات
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها

    از سراسر وب